صبح قریب

موجیم و وصل ما از خود بریدن است.ساحل بهانه ایست، رفتن رسیدن است...

موجیم و وصل ما از خود بریدن است.ساحل بهانه ایست، رفتن رسیدن است...

جنگ احزاب؛ عبرتگاه تاریخ معاصر

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ب.ظ

 

نگاهی گذرا به جریان جنگ احزاب و بررسی تطبیقی عناصر موثر در آن واقعه

یکی از درس آموزترین غزوه های صدر اسلام،‌ جنگ احزاب است. اهمیت این جنگ تا آن جایی است که قرآن کریم،‌ بعد ز ذکر وقایع و جبهه گیری های عناصر موثر در این جنگ،‌ رسول خدا را اسوه ی کاملی از انسانیت معرفی می کند و راه رسیدن به خدا و ایمان به روز جزا را از طریق پیامبر و تاسی به سیره ی آن بزرگوار میسر می داند[1].

جنگ احزاب، تصویری کامل و همه جانبه از رویارویی دو جبهه ی حق و باطل است. در یک سو لشگر اسلام قرار گرفته اند که در آن هم مومنین قوی الایمان و با ثبات قدم قرار دارند و هم مسلمانانی به غایت سست اراده و ضعیف از منظر ایمان و عقیده.

منافقان و بعضی مسلمانان که قلوبشان مملوء از خوف و ترس از جنگ و قتال و کشته شدن است، نیز در بیرون معرکه ایستاده اند و هرچه صحنه بحرانی تر و ترس آور می شود،‌ بر شدت دعوت های آنان از لشگریان خدا نیز افزوده می شود تا مگر بتوانند به بهای... زندگانی ناچیز دنیال و تمتع از زخرفات دنیوی،‌ آنها را از عرصه ی مبارزه بیرون بکشند و پشت اسلام و مسلمین را به خیال خود خالی کنند.[2] در واقع پیامبر، اسلام و عقاید ضعیفشان را با جانشان تعویض نمایند. زنده ماندن را بگیرند و پیروزی مسلمین را در عوض آن به دشمن تقدیم کنند.

در طرف دیگر هم،‌ کفار و منافقین و جمعی از یهودیان دست به دست هم دادند تا ریشه ی نظام اسلامی را بخشکانند. حکومت پیامبر در مدینه، در آن روزها به مانند نهالی بود که تازه در میان شوره زارهای کفر و تاریکی سر از خاک حاصل خیز تعالیم اسلامی بیرون آورده و منافع منفعت طلبان را در مکه و قبایل اطراف مدینه با چالشی جدی مواجه کرده بود. تا پیش از بعثت پیامبر، جهل مردم، ابزار دست مشرکان مکه بود تا همه ساله ثروت های هنگفتی از قبل بت هایشان به هم برسانند و عزت و شوکتی ساله به دست آورند، به طوریکه هیچ کس در شبه جزیره ی عربستان توان مقابله با آن ها و نظرات آنها را نداشت.

صد ها سال هرچه می خواستند به مردم مظلوم زور می گفتند و برتری آن ها را هم قشر مستضعف و زیر دست پذیرفته بودند.

اشراف و بزرگان قریش صاحب اختیار مردم بودند و خود را مولای مردم بر می شمردند. حال پیامبر اکرم در مقابل دستگاه اشرافی آن ها ایستاده بود و آن ها عزم خود را جزم کرده بودند که حکومت نبی اکرم را سرنگون کنند. مقابله ی سخت با پیامبر زمانی آغاز شد که مشرکان از سازش با جبهه ی حق و پیامبر نا امید شده بودند. سروری بر قریش، ثروت های کلان،ازدواج با زیبا رویان عرب، از وعده های کفار به پیغمبر بود که با پاسخ منفی پیامبر و هسته ی مرکزی اطراف ایشان مواجه شده بود.

 

مومنین با ثبات؛ ثبات قدم پس از تزلزل ناشی از خوف

همه جانبه بودن حملات دشمن موجب شده بود که لرزش و اضطراب زیادی مومنان را فرا بگیرد. به تعبیر قرآن، لرزه ای شدید بر پیکره ی مومنین افتاده بود.[3] خدا میخواست آن ها را امتحان کند که در سختی ها جهت گیری یشان نبست به جبهه ی حق چگونه است؟ امتحانی که مجرای شناخت مجاهد از غیر جهادگر است و فرقانی بین اهل عمل و اهل ادعا که مختص به زمان پیامبر هم نیست و در زمان ما نیز جریان دارد. در مواجهه با این زلزله ی دلهره آور،‌آن ها پیوسته به دنبال یاری خدا بودند و میگفتند: « متی نصر الله»؟ . در واقع آن ها همه چیز را برای خدا می دانستند و در دیدگان پروردگارشان جان فشانی و هنرنمایی می کردند[4] و این عشق بازی شوق و توانمندی مبارزاتی آن ها را چند برابر کرده بود. آنها به دنبال ثواب الهی بودند و مجرا ی وصول به ثواب را، تحمل سختی ها دانستند و در انتظار رسیدن سختی ها از جانب خدا بودند، چرا که وعده ی الهی بر آن رفته بود. [5]اعتقاد آن ها این بود که سختی رشد دهنده ی آدمی است و تعالی در بستر مشکلات محقق می شود. چه سعادتی ازین بالاتر که خدا آن ها را شایسته ی تقرب و تعالی دیده و بلا بر آن ها نازل کرده است.بلایی سخت اما سازنده.

تقویت ایمان و تسلیم ثمره ی عملی صبر بر تحولات جنگ است [6]و عمل صادقانه، مومنین را در دو راهی انتخاب « احدی الحسنیین» قرار داد. یا در نبرد جانشان را فدا می کردند و کشته می شدند و یا می کشتند و به فتح می رسیدند. ولی فتح الفتوحشان زمانی بود که در مرور زمان،‌سختی های راه، آن ها را از مسیرشان بر نگرداند و تغییری در عقیده یشان حاصل نشود و منتظر جان نثاری باشند.[7]

مسلمان ضعیف الایمان،‌ پشت کردن به جنگ به دلیل ترس از مرگ

در سپاه اسلام، سربازان یک دست نبودند. یعنی هم مومنان راسخ بودند و هم مسلمین ضعیف الاراده که به خاطر ضعف ایمان به نقل قرآن گرفتار تزلزل در رای شده و منافع را بر عقاید مرجح داشته بودند و بهانه های زیادی مطرح می کردند تا از جنگ فرار کنند. [8] قرآن در پاسخ می گوید که آن ها دروغ می گویند و می خواهند به خدا که صاحب اصلی جبهه ی حق است پشت کنند در  حالی که با خدا پیمان دارند که از اسلام حمایت کنند[9]. این دسته از مسلمین،‌ در میدان نه تنها مظاهرت از حق نکردند بلکه آماده بودند تا با دعوتی ساده به لشگر کفر بپیوندند و برای این تصمیم لحظه ای درنگ نمی کردند [10]و پیوسته گمان ناروا به خدا میبردند و امر و وعده ی الهی را دروغ می پنداشتند[11].

قدرت دشمن در چشم آن ها بزرگ نموده بود و آن ها را مرعوب ساخته بود و خود را در مقابل آن ها کوچک می شمردند. حقارت آن ها تا حدی بود که در هنگامه ی نبرد به شدت از جنگ می ترسیدند و پس از پیروزی ادعایشان گوش فلک را کر کرده بود.منافقان در این ویژگی اشتراکات زیادی با این مدعیان بی عمل داشتند[12].

خداوند؛ حمایت از جبهه ی حق و در هم شکستن اهل باطل

قرآن،‌فرمانده و ناظر اصلی سپاه اسلام را ذات اقدس اله می داند که شاهد عملکرد اعضای جبهه ی خویش است و آن ها را با تمام آنچه در زمین و آسمان است،‌نصرت می دهد و باد و باران را به یاری آن ها می فرستد و سختی های جنگ را از آن ها بر میدارد. به شرطی که استقامت ورزند و از اصول خود عدول نکنند[13]. این شرط بهره مندی از نصرت الهی است و ثمره ی آن همانست که نصیب مسلمانان در جنگ خندق شد. آن ها پایداری کردند و خدا هم کاری کرد که کفار با کثرت امکانات نظامی و انسانیشان شکست خوردند و با خشم و اندوه بازگشتند[14] و پیمان شکنان یهودی بنی نضیر هم از مواضع و قلاع محکم و مقتدرانیشان پایین کشیده شدند و در دل هایشان ترس و بیم افکنده شد و سرنوشتی جز کشته یا اسیر شدن بر آن ها مقدر نشد[15].

انقلاب اسلامی ایران؛ حرکتی در طول نهضت پیامبر در صدر اسلام

رخداد های تاریخ بعد از انقلاب اسلامی،  شباهت های قابل تاملی با وقایع جنگ احزاب دارد. توجه به قاعده ی تکرار تاریخ در بستر زمان و بررسی موشکافانه ی این نبرد، راهگشای بسیاری از رویکرد ها ئ تصمیماتی است که امروزه توسط مردم و مسئولان اتخاذ می شود و مقایسه ی شیوه ی تصمیم سازی های کشوری با سیاست های اتخاذی پیامبر با توجه به تطبیق آن ها با مقتضیات زمان،‌چالش ها و نقاط خلا سیاست گذاری دولتی ایران را به دست می دهد.

انقلاب مردم ایران در سال 57 در طول همان حکومتی است که نبی اکرم در سال اول هجری تشکیل داد.حکومتی که مردم را از ظلمات خارج کرد و بزرگی به آن ها بخشید و در جایگاه رهبری آن فردی قرار داشت که شاگرد ممتاز مکتب نبوی بود و عمارها، ابوذرها و مقدادهایی او را در این مسیر همراهی می کردند، تا مگر نسخه ای از حکومت اسلامی را در قرن بیست و یک ارائه کنند و بتوانند در مقابل ابوسفیان صفت های زمان بایستند. در مقابلشان نیز احزاب ها و بدر ها و خیبرها به وجود آمد که اسم جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی به خود گرفته بود. یاری الهی هم همان باد ها و باران ها بود که روزی در جنگ احزاب به مدد پیامبر آمد و روزی هم در صحرای طبس.

عرصه همان عرصه است و نبرد همان نبرد. با همان جنس و با همان کیفیت. نبرد حق و باطل چیزی است که پیوسته در تاریخ جریان داشته و دارد. آنچه مهم است تاسی به رفتار نبوی و تطبیق آن با وقایع این روزهاست.

اگر مسئولین ما همان صلابت خیبری و بدری را داشته باشند و رویکرد خود را با نگاه نبوی هماهنگ کنند و عرصه را بشناسند و مردم نیز بصیرت بورزند و هدف دشمن را درک کنند، در تحقق اهداف اسلامی موفق تر خواهیم بود.

برخورد خصمانه با ظالمان و مستکبران جهانی از دستورات اولیه دین است، «حتی لا تکون فتنه» [16]و سیاست های ما باید بر طبق« اشدا علی الکفار رحماء بینهم»[17] تنظیم شود و به نام مصلحت نمی توان از آن عدول کرد. تشخیص مصلحت نظام اسلامی بر عهده ی رهبر جامعه است و هیچگاه مماشات ، نگاه از پایین به بالا و چشم به دست کفار داشتن از جانب رهبری انقلاب مصلحت دانسته نشده و هیچ زمانی خود به مستکبران لبخند نزده است.

اسلام پیروان خود را همواره به رعایت اصولاسلامی ملزم ساخته و دم از اسلام زدن و متعارض تفکرات اسلامی گام برداشتن را ناخوشایند دانسته است و نبی اکرم را چراغ راه ما قرار داده و اسوه ی حسنه ای را در ایشان برای ما معین فرموده است.


[1] لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (سوره احزاب آیه21)

[2] قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنکُمْ وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنَا وَلَا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلًا ( سوره احزاب آیه18)

 

[3] هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا (سوره احزاب آیه11)

[4] کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا( سوره احزاب آیه9)

[5] وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ (سوره احزاب آیه22)

[6] وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا (سوره احزاب آیه22)

[7] مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (سوره احزاب آیه23)

[8] یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا (سوره احزاب آیه13)

[9] وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولًا ( سوره احزاب آیه15)

[10] وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِیرًا (سوره احزاب آیه14)

[11] وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا (سوره احزاب آیه12)

[12] أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا (سوره احزاب آیه19)

[13] یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا (سوره احزاب آیه9)

[14] وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا (سوره احزاب آیه25)

[15] وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا (سوره احزاب آیه26)

[16] وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ (سوره بقره آیه193)

[17] مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ (سوره فتح آیه29)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی