خوارج و داعش؛
از تئوری تا عمل
جریان شناسی
گروه های تروریستی و تکفیری در بستر تاریخ اسلام
تشکیلات خوارج اگر
چه با شکست در جنگ نهروان در سده ی اول هجری رو به زوال گذاشت و فعالیت های منسجم این
گروه پس از قلع و قمع کردن آنها توسط امام علی(ع) به ندرت در منابع تاریخی گزارش شد
ولی روح و تفکرات خارجی گری با نابودی خوارج از بین نرفت بلکه در تاریخ اسلام ماند
به نحوی که رد پای آن در بسیاری از رویدادهای تاریخ اسلام به وضوح مشاهده می شود.
نمود تفکرات خوارج
با مرور زمان رو به گسترش و تطور نهاده است و اندیشه های خشک مغزانه ی نهروانیان در
هر عصر ذیل پوشش جدیدی خود نمایی می کند. اگرچه ظاهر ساختار و سازمان آنها پیوسته دچار
تغییر میشود ولی فکرشان دچار همان جمودت های ابتدایی و عملشان سرشار از همان تعصباتی
است که از سلف ناصالحشان به یادگار برده اند.
تجلی خارجی گری
نوین در عصر ما، گروهی تروریستی موسوم به داعش است.گروهی که داعیه دار تشکیل خلافت
اسلامی است و موصل را به پایتختی برگزیده و به اجرای حدود اسلامی پرداخته است.
تصاویر دهشتناک
و منزجر کننده و اقدامات وحشیانه ای که از گروه تروریستی داعش در فضای مجازی و
شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم، برآمده از شیوه ی نگرش و تفکراتی است که ریشه های
آن را در دیگر جریانات تکفیری و سلفی نظیر القاعده، طالبان می توان جستجو کرد. البته دامنه ی جنایات هیچ یک از این
گروه های تکفیری به حد داعش نبوده و تا این مقدار درنده خویی در اقدامات آنها به
چشم نمی خورد. خشونت آنها تا جایی رسیده که در فوریه 2014، رهبر القاعده هرگونه
انتساب داعش را به خود رد کرده است.
این تیمیه،
معمار اندیشه های وهابی و تکفیری
زمانی که سیر ایدئولوژی
حاکم بر عمل سلفی ها و تکفیری ها را دنبال می کنیم، به نقاط مشترک زیادی بین نظرات
آنها و اصول تفکرات وهابیت میرسیم. در واقع میتوان گفت که مصدر تاملات هر دو جریان
تکفیری- وهابی در پیروی از پایه گذار و معمار اندیشه های تکفیری، یعنی «ابن تیمیه»
به هم میرسند.