صبح قریب

موجیم و وصل ما از خود بریدن است.ساحل بهانه ایست، رفتن رسیدن است...

موجیم و وصل ما از خود بریدن است.ساحل بهانه ایست، رفتن رسیدن است...

قلم فرسایی درد مندانه...

جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۲۷ ق.ظ

به نام آفریدگار قلم، آن گاه که به طبع منطق آراسته می شود

کتابت و نگارندگی را مرتبه ای است رفیع که جز صاحبان اندیشه های پاک و گوهر شناسان دریای علم، صلاحیت تلبس به آن را ندارند. همان هایی که ترنم کلام وحی را شنیده اند، آنگاه که فرمود: « ن و القلم و ما یسطرون». قسم به قلم و سوگند به نگاشته هایی که عَلَم زدودن گرد و غبار از کالبد مظلوم و مقتدر حق را یدک می کشند. قلم هایی که ارزشمندند و جز در راه حق و برای حق شایستگی استفاده ندارند.

سکوت آغشته به انتظار، از دیرباز عادت کسانی است که زی جنجال جویی از تن به در آوردند و منتظرند تا مگر بساط علم و منطق ورزی پهن و سفره ی توهین به نقاط اساسی دین و نظام برچیده شود. دیدن صحنه های کم لطفی و بی احترامی به محل امید امام و رهبری و خطاب قرار دادن مجاهدان جبهه ی علمی انقلاب اسلامی با عناوین نا مناسب و ناروا، عنان صبر را از کف می برد و اسب قلم را در عرصه ی پاسخ دهی زین می کند. مجالی است که اگر در آن سخن بگوییم، میبایست خود را برای هجمه ها آماده و اگر سکوت اختیار کنیم، شرمنده ی تارهای مویی خواهیم شد که از استاد مرحوممان در راه تعالی این دانشگاه سفید شد. و چه کسی را یارای سرافکندگی در محضر استاد است؟...

و اما بعد، مطالبی در چند مدت اخیر منتشر شد که قلب مشتاقان آرمان دانشگاه مرجع را به درد آورد. و لزوم نگاشتن جوابیه ای در آن حوزه را به دست داد. مطالبی که نوک پیکان همجه

را به سوی دانشگاه و دانشجویان گرفت و به دانشگاه نسبت هایی داد که بیشتر شایسته ی برخی قریه ها و روستاهاست تا قلب پایتخت. 

اگر بخواهیم در باب ضعف ها و نقایص سیستم اداری و ساختاری دانشگاه سخن کنیم، رساله ها و مکتوبات فراوان لازم است و جلسات و بحث های طولانی؛ سیاهه ها لازم است و اقدامات ریشه ای و بنیادین که به مراتب بسیار بیشتر و جامع تر از نظرات برخی دوستان خواهد بود. بحث ما در نفی وجود مشکلات نیست. سخن در این جاست که شیوه ی مقابله با مشکل چیست، از چه راهی مشکلات حل می شود؟ در راه بر طرف کردن مشکلات، از چه ابزارهایی باید بهره جست و بررسی کرد که نتایج حاصله از اتخاذ شیوه های متنوع چیست؟

یک لایه عمیق تر می شویم. اصلا هدف از انتقاد و طرح مساله و مشکل چیست؟ آیا سازندگی و اصلاح است یا تخریب و هجوم ویرانگر؟ این انتقاد از جانب خودی ها و اعضای خانواده مطرح می شود یا از سوی مغرضان و بد خواهان مجموعه؟ بر مبنای سیره ی معصومان و آموزه های دینی است یا متد های داروینیستی و رئالیستی؟

در این که مجموعه ی دانشگاه، از مسئول و دانشجو گرفته تا کارمند و کارگر، یک خانواده و سیستم است که سعی می کند با وجود تمام ضعف ها در مسیر آرمان هایش حرکت کند، کسی تردید دارد؟ آیا کسی برخی مسئولان را معاند و مغرض می داند یا معقتد است که ضعف ها از روی علم و تعمد برنامه ریزی می شود؟ آیا تمام دانشجویان دانشگاه مشغول امور غیر مرتبط با اهداف دانشگاه هستند یا با آرمان دانشگاه تعارض دارند؟ نظر اهل تحقیق و بصیرت چیز دیگری را نشان می دهد.

شما خوانده اید آنچه ما در باب اهمیت دانشگاه مرجع در بیانات ولی امرمان خوانده ایم و شنیده اید آنچه ما از لسان استاد مرحوممان در رابطه ی نقش کلیدی دانشگاه در آینده ی نظام و انقلاب شنیده ایم. پس بی اطلاع نیستید که بخواهم در این باب با شما تکلم کنم. و گمانم بر این نیست که خود را خارج از خانواده ی دانشگاه می دانید و قصدی جز خیر خواهی دارید که اگر غیر آن بود، شما را بر حذر میداشتم از قرار گرفتن در صفی که طلاییه داران آن مغبوضان درگاه خدا و رسولند. چرا که میدانید این دانشگاه با تمام ضعف هایش محل امید نائب امام زمان است و چراغ دار عرصه ی علوم انسانی- اسلامی در فضای خموده ی حوزه و دانشگاه. هر چند که این چراغ کم سوست. حال که خیر خواهید، سوال من از شما این است که این چه گونه خیر خواهی است؟ این شیوه را در کجای سیره ی معصومان دیده اید؟ آیا جز خیر خواهی و « قول لین» را در استراتژی ابتدایی و متوسط سلسله ی انبیاء و اوصیاء در قبال از خط خارج شدگان دینی دیده اید؟ حال که شما نسبت های ناروا و قول غیر لین را نسبت به کسانی به کار برده اید که پیشروان جبهه ی الهی اند. آیا ممکن است فرزند خانواده برای اینکه به وضعیت خانواده و پدر خانواده اعتراض کند، خود و دیگر برادرانش را « خر» بپندارد و پدر خانواده را چوپان؟ در حالی که خود به مرتبت و بزرگی خانواده و نسب فامیلی و پدران آن، آگاهی دارد؟ آیا این طنز است یا توهین؟ در بعد دیگر هم مگر نمی دانید که خر محتاج « گله» و سیستم نیست؛ چرا که خر، خر است و با اسلوب خود عمل می کند.

سوال دیگری از شما دارم، مگر نمی دانید که نسبت امید به حیات معنوی به مانند سر است به بدن؟ چرا با پاشیدن گرد نا امیدی و بی انگیزگی روح امید را از اطرافیان خود و اهالی دانشگاه می زدایید و بدین سان حیات معنوی و علمی آنانی که مردد اند در این مسیر را زایل می کنید؟ شما را انذار میدهم از این که با کشتن روح امید در بین دوستان، خطاب کلام الهی قرار بگیرید، آن گاه که فرمود: « مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا». مگر نمی بینید دانشجویان موفقی که در فضای همین دانشگاه سراسر عیب، ذیل همین سیستم به ظاهر فشل، به مراتب عالیه رسیده اند؟ نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید آن چه را که علاقه ی چندانی به دیدن آن ندارید. بیشتر از گذشته حق نگر باشید و منطق محور. هر آینه چشم بستن بر حقایق مصداق کوری است « وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا»...

شما را ارجاع میدهم به کلام امام راحل. ایشان فرمودند: « اگر می گویید انقلاب برای ما کاری نکرده، ببینید شما برای انقلاب چه کرده اید». به راستی شما برای این دانشگاه چه کرده اید؟ شما به چیزی امر میکنید که خود تا حدی تارک آن و از چیزی باز می دارید که خود تا حدودی عامل بدان هستید. از ضعف علمی دانشگاه و دانشجو دم میزنید، در حالی که اطلاعات ثبت شده در سیستم گلستان دانشگاه بیانگر نکات دیگری در باب وضعیت علمی برخی از دوستان است. از ضعف ارتباطی بین مسئولان و دانشجویان و بی منطقی برخی از بزرگان دانشگاه سخن می کنید، در حالی که روح غیر منطبق با منطق محوری حداکثری در مکتوباتتان به چشم می خورد. و بسیاری دیگر از نکته هایی از این دست که شرحشان از حوصله ی نویسنده و خواننده خارج است.

شما برادر مایید و مورد احترام و وثوق جمله ی دوستان، و خود بر این امر واقف و عالمید. و می دانید که حقیر، قلم به دست نگرفتم جز برای خیر خواهی شما؛ نکته ای نگفتم جز برای کمک به شما و قدمی بر نداشتم جز برای پیشرفت شما و جمعی که شما و بنده جزئی از آنیم. پس از حضورتان میخواهم که از باب نقد به نکات من بنگرید و این هدیه ی ناچیز را از من بپذیرید. چرا که فرمود: « احب اخوانی الی من اهدی عیوبی الی»...

در پایان توفیقات روز افزون حضرتعالی و تمام دوستان هم سنگری خود را از درگاه ایزد منان مسالت دارم. به امید روزهای بهتر برای دانشگاهمان...

« والسلام علی من اتبع الهدی»

برادر کوچک شما


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۵
حامد کیانی مجاهد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی